- صاحب عیال
- عیالمند و خداوند زن و فرزند
معنی صاحب عیال - جستجوی لغت در جدول جو
- صاحب عیال
- عیالمند، دارای زن و فرزند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کارنگ
زنده جاندار
زیبدار خوشگل خوش قیافه زیبا خوشگل
شکوهمند بر نام فرمانروایان کشورهای تازی دارنده جلال دارای شکوه
خوشگل، زیبا، خوب روی
دارای فضل و کمال، دارای علم و ادب، برای مثال صاحب کمال را چه غم از نقص مال وجاه / چون ماه پیکری که بر او سرخ و زرد نیست (سعدی۲ - ۶۸۸)
نیازمند، محتاج
صاحب رای، صاحب نظر
فرهمند بخرد
عزادار
مالدار، توانگر
کسی که یکی از خویشان نزدیکش فوت شده و مجلس سوگواری ترتیب داده است، عزادار